تبلیغات
ایرج سلیمانی
- توضیحات
- نمایش از سه شنبه, 09 دی 1393 13:57
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Joomla 2.5
- بازدید: 23907
ایرج سلیمانی ( Iraj Soleimani )
===================
زنده یاد ایرج سلیمانی عزیز , چهره سرشناس فوتبال ایران و خوزستان .... مشهور به نورافکن پنجم ورزشگاه اهواز , فاتح ابدی دروازه ی مانگا و باشگاه چلسی ..... و پرورش یافته مکتب شاهین ....
ما با عشق بمیدان میرفتیم . گرمایی که ما در زیر تیغ آن میدویدیم گاه به پنجاه درجه میرسید و ما همچنان مست بازی بودیم چرا که گرمای سوزان افتاب جنوب برابر شعله های درونی جوانان آنروزگار , هیچ جلوه ای نداشت ....
زنده یاد ایرج سلیمانی - ۱۳۷۵
* بیوگرافی
=================
نام ایرج سلیمانی
تولد ۲۴ آذر ۱۳۲۵ ( مسجد سلیمان - خوزستان )
خانواده تک فرزند - ازدواج با بانو پریوش مظفری ( ۱۳۵۲ )
رشته فوتبال
پست هافبک
باشگاه فاخری - شهباز اهواز - پاس کرمانشاه - پرسپولیس - شهیاز تهران
شغل دبیر آموزش و پرورش و استاد یار دانشگاه
وفات ۵ اسفند ۱۳۸۷ تهران - کرج
* افتخارات
===========
قهرمان باشگاههای ایران جام منطقه ای 1350 پرسپولیس
قهرمان باشگاههای ایران جام تخت جمشید 1352 پرسپولیس
نائب قهرمان باشگاههای ایران جام تخت جمشید 1353 پرسپولیس
قهرمان باشگاههای ایران جام تخت جمشید 1354 پرسپولیس
عنوان سوم باشگاههای ایران جام تخت جمشید 1355 شهباز
* مربیگری
عنوان سوم فوتبال ایران مسابقات استاتی 1359 منتخب لرستان
عنوان پنجم کاپ مطلای آقا خان تورنمنت آقا خان 1359 منتخب لرستان
در حال تکمیل .............
* زنده یاد ایرج سلیمانی ۱۳۵۰ ( پرسپولیس )
=========================
زنده ایرج سلیمانی ..... پدر , کارمند شرکت نفت و بر حسب ضرورت خانواده سلیمانی , به منطقه نفتی منتقل و اسکان یافته بودند..... آن روزها در غیاب باشگاههایی همانند شاهین - تاج و دارایی ... تیمهایی جون فرهنگ و باشگاههای منتسب به شرکت نفت , گرما بخش مسابقات فوتبال منطقه خوزستان بودند .
جهت تحصیل به دبستان فارابی رفت و بزودی استعداد ورزشی اش , میان هم سن و سالهایش نمایان شد تا عضو تیم منتخب دبستان باشد ایرج خود در خاطراتش چنین تعریف میکند :
...... در مدرسه همیشه با , افراد بزرگتر از خودمان بازی میکردم و بخاطر دارم که براحتی بعضویت تیم منتخب مدرسه فارابی پذیرفته شدم . سالهای ۴۰ -۴۱ , خانواده ما به شهر مسجد سلیمان , سفری داشت وآنجا , جوانی بنام اسماعیل بختیار وند در همسایگی ما , باعث معرفی ام به باشگاه شاهین مسجد سلیمان شد تا سرنوشتم بکلی تغییر کند .... متاسفانه , بیش از ۳۰ - ۴۰ سال است که دیگر از او بی خبرم .
با آنکه ۱۵ سال بیشتر نداشتم اما داریوش افلاکی ( مربی شاهین مسجد سلیمان ) از بازی من خوشش آمد و با شوهر عمه ام صحبت کرد تا از آغاجاری به مسجد سلیمان بیاییم این برای من در آن سن و سال یک تجربه زیبا و منحصر بفرد بود چرا که مسجد سلیمان از آغاجاری بزرگتر و باشگاههایی چون شاهین تاج و دارایی در آن فعالیت داشتند و فوتبال آن , حالت نفتی آغاجاری را نداشت و عمومی تر برکزار میشد ..... آنگاه پدر موافقت کرد و من به مسجد سلیمان آمدم .
تیم بزرگسالان شاهین مسجد سلیمان در کمتر از ۶ ماه , مرا برگزید ............. سپس بواسطه تشخیص علی دانایی فرد ( مربی سابق باشگاه تاج ) برای تیم منتخب آموزشگاههای مسجد سلیمان برگزیده شدم آنروزها علی دانایی فرد به صراحت میگفت روزی ایرج سلیمانی , جای کامبیز جمالی را در فوتبال ایران خواهد گرفت ...
( زنده یاد کامبیز جمالی ستاره ممتاز و ملیپوش باشگاه تاج تهران , اواخر دهه ۳۰ و میانه ی ۴۰ شمسی , فوتبال ایران )
پست من در سیستم ۴ ۲ ۴ آنروزها , یکی از دو هافبک وسط بود و با تیم منتخب آموزشگاهها در مسابقات قهرمانی کشور حاضر بودم پس از دوسال بازی در مسجد سلیمان به آغا جاری بازگشتم و عضویت باشگاه شاهین آغاجاری را پذیرفتم راستش را بخواهید این تیم را خودم در آن سن و سال پایه گذاری کردم ! اما بجز من , برادران خواجه پور نیز در تشکیل آن نقش داشتند سپس سال ۱۳۴۵ به اهواز رفتم در همان سال تاج اهواز بسیار تمایل داشت که به آن باشگاه بروم ولی خوب من یک شاهینی بودم پس به شاهین رفتم و آنها نیز در اهواز به استقبالم آمدند و با آغوش باز , از من استقبال کردند .
* تیم فوتبال فاخری اهواز 1343 - عزیزان بترتیب ايستاده از راست : ایرج فولادی - ؟ - محمود امینی - زنده یاد صفر ایرانپاک - جلیل محمد زاده - زنده یاد خورشید خدام - عبداللهی - خورشیدی و زنده یاد جبار امیرقلی زاده ( مدیر باشگاه ) نشسته از راست : زنده یاد ایرج سلیمانی - فریدون ممبینی - شنبه امینی - جاسم اهل یرف - حسن مددی و اسماعیل بیگی
بازی در اهواز این حسن را داشت که پایم را به تیم منتخب اهواز و سپس خوزستان باز کرد اما آنکه مرا برای تیم منتخب استان برگزید کسی جز زنده یاد داوود نصیری ( استاد بزرگ و چهره ارزنده داوری فوتبال وهمچنین شنا و شیرجه .... ) نبود ...
ابتدا تیم منتخب اهواز را انتخاب کردند و من در 16 سالگی به عضویت این تیم در آمدم آن روزها بیش از صد نفر مترصد ورود به تیم خوزستان بودند حسن علم - حسین کمالی - شاهمراد شکرخدایی - شاغلام رامزی - امیر شیدایی و امیر سلحشور نامهای بزرگ استان خوزستان بودند همچنین بازیکنان دیگری نیز بودند که در تیمهای دارایی - شاهین و کلوپ شنای اهواز بازی میکردند صفر ایرانپاک - فریدون ممبینی - جعفر فدعانی - جواد ذهبی - احمد نادری - مجتبی دائمی و سیاوش رزاقی .....
مربی تیم خوزستان داوود نصیری اولین بار در فروردین 1346 مرا به داخل زمین فرستاد با برای تیم اهواز برای من بمنزله یک جهش بود سپس سال 1347 بعنوان کاپیتان تیم خوزستان در مسابقات قهرمانی ایران که در کرمان برگزار میشد شرکت کردم
در کتابچه خاطرات من یک موضوع دیگر نیز خودنمایی میکند بزرگترین مشوق من در فوتبال پدر و مادرم بودند اگر بگویم از معدود بازیکنانی هستم که در آنروزها با کفش واکس خورده و لباش اطو کشیده وارد میدان میشدم سخنی به گزافه نگفته ام پدر مرا با ماشین به سر تمرین میبرد و خودش تا پایان کار تمرینم را نظاره میکرد و سپس مرا به خانه می آورد تا خسته نشوم او هوادار پرو پا قرص فوتبال بود و من هم تنها فرزند او بودم ...
مدتی به عقب بازگردیم سال 1343 در آغاجاری تیم بنام پولاد را پایه گذاری کردم لطف این تحرکات در جنبش و تحرکی بود که ایجاد میکردیم پولی جمع میشد و از گچساران و بهبهان و اهواز تیمها را برای بازی دعوت میکردیم شور و اشتیاق فوتبال در آن ایام بیشتر از این روزها بود ما با عشق بمیدان میرفتیم گرمایی که ما در زیر تیغ آن میدویدیم به پنجاه درجه میرسید و ما همچنان مست بازی بودیم گرمای سوزان افتاب جنوب برابر شعله های درونی جوانان هیچ جلوه ای نداشت اما حالا بازیکنان عار دارند حتی ساک لباسشان را حمل کنند ....
توضیح : از تیم پولاد آغاجاری دو بازیکن به مدارج بالای باشگاهی میرسند یکی علی امیری و دومی شاپور نصیریان مدافع ممتاز باشگاه ذوب آهن در جام تخت جمشید
سپس ایرج دوسال را برای شاهین اهواز بازی میکند و سرانجام کاپیتان این تیم نیز میگردد دورانی که با رشد سریع تر او همراهست از هم بازیهای او در تیم شاهین اهواز ( شهباز ) میتوان به برادران شیدایی ( امیر و غلامعباس ) ستاره های تیم نیرو اهواز در جام تخت جمشید - کاظم حسینی مهاجم گلزن باشگاه صنعت نفت و کاپیتان هوشنگ پورقائد اشاره نمود .
سپس نوبت خدمت وظیفه ایرج فرا میرسد او پس از دریافت دفترچه اعزام در می یابد که میبایست برای گذران دوران آموزشی راهی تهران شود در همان روزها تیمسار خسروانی بنیانگذار موسسه تاج و مدیر عامل وقت باشگاه زنده یاد رسول مدد نوعی را مامور میکند تا به اهواز بیاید و برای انتقال ایرج به تاج اقدام کند و عجبا که گروهی از دوستان اهوازی او که از ماجرا با خبر میشوند قصد آزار و اذیت رسول مدد نوعی ( مرد شریف و بزرگ فوتبال ایران و تبریز ) را داشتند علاقه آنها به کاپیتان تیمشان موجب شده بود که آنان چنین تصمیمی بگیرند اما ایرج خود بشدت با این عمل مخالفت میکند و با روی باز به استقبال آقا رسول میرود و جالب آنکه با هم به اتفاق سوار یک قطار شده و به تهران می آیند البته ایرج می بایست برای معرفی خود به پادگانعباس آباد به تهران می آمد .
در راه آقا رسول مدد نوعی بارها از مزایای پیوستن به تاج برای او میگوید با همه تلاشهای که آقا رسول انجام داد اما جوان متعصب تنها به عرق باشگاهیش فکر میکرد و بس ...
سپس نوبت سرخ هاست که بدنبال مروارید خوزستان بیایند همان اولین روزی که ایرج سلیمانی به پادگان محل خدمت میرود تا خود را معرفی میکند پس از بازگشت به هتل در می یابد که همایون بهزادی و خزامی پور برایش یاد داشتی گذارده اند به این مضمون که فردا در اداره امور استخدامی کشور منتظر شمائیم ....
وقتی زنده یاد سلیمانی به آنجا میرود با دکتر امیر مسعود برومند (ملی پوش سابق و کاپیتان باشگاه شاهین در دهه ۳۰ و ۴۰ ) مواجه میشود او خود در این باره چنین میگوید :
..... عجب رویایی ... برایم باور نکردنی بود کاپیتان بزرگ شاهین را میدیدم و او بامن دست داد و از من احوالپرسی میکرد ایشان از من خواستند همان روز عصر برای تمرین با باشگاه پیکان به میدان انقلاب ( ۲۴ اسفند سابق ) بروم و روبروی سینما کاپری ( بهمن امروزی ) به انتظار بایستم .
سر ساعت چهار او آمد و مرا به هنریک سرکیسیان - کاظم رحیمی و هادی طاووسی نیز معرفی کرد آن روزها , اولین بار بود که بچه ها در پیکان جمع میشدند یادمه علی پروین نیز تازه به تمرینات آمده بود و آلن راجرز نیز سرمربی تیم بود و تمرین بسیار محکم و جونداری انجام دادیم باور کردنی نبود در کنار جمعی از بهترینهای ایران و تیم ملی ....
از پادگان عباس آباد به کرج اعزام شدم و عضو سپاه ترویج و آبادانی بودم ......... اما از طرف دیگر , بچه های اهواز مرتب برایم نامه مینوشتند و با خواهش و تمنا از من میخواستند که به شهرو دیار خود بازگردم اما امروز که به گذشته مینگرم میبینم که آن روزها احساساتی شدم و بدین سبب بود که دست از حضور در پیکان شستم .
در همان دوران حضور در پادگان , سه بار استاد فقید علی دانایی فرد به ملاقات او رفت تا زمینه انتقال او را به باشگاه تاج فراهم نماید اما هر بار با پاسخ منفی رو برو شد ....
سپس بهار ۱۳۴۹ مسابقات آموزشگاههای ایران آغاز شد و او سرگروه تیم خوزستان بود ... از انجا که محل برگزاری مسابقات , ورزشگاه امجدیه بود , بارها با این شعار از سوی تماشاچیان روبروی جایگاه مواجه شد :
یار جدید پرسپولیس ..... خوش آمدی ... خوش آمدی ....
نزدیک دوسال زنده یاد ایرج سلیمانی مابین کرج و اهواز در تردد بود تا با شاهین به میدان رود عشق به زادگاهش اهواز موجب شد تا او این فاصله بعید را بارها و بارها , طی کند
مشتری دیگر پرو پاقرص ایرج سلیمانی باشگاه پاس بود وقتی که ایرج در بندر انزلی با شاهین اهواز برابر پاس قرار گرفت با پیشنهاد استاد حشمت مهاجرانی مواجه شد .... استاد از سوی مدیران باشگاه, برای مذاکره با کاپیتان شاهین , ماموریت داشت و جالب آنکه ایرج نیز به او جواب مساعد داد !! ... اما در عمل اینگونه نشد ...... سال های بعد ایرج سلیمانی عنوان کرد که حجب و حیا مانع شد تا به ایشان جواب منفی دهم ....
ادامه دارد .....
مربیگری ....
برای زنده یاد ایرج سلیمانی , مرز میان ستاره فوتبال بودن و آغاز مربیگری , هرگز نمایان نشد ........ او در شرایطی بر نیمکت شهباز نشست که سال قبل از ان , از عوامل اصلی قهرمانی پرسپولیس بود و حداقل تا چهار , پنج سال نیز قادر بود در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران به بازیگری ادامه دهد ... در چهارمین دوره ی جام تخت جمشید , او علاوه بر آنکه هافبک چپ شهباز بود , دستیار آلن راجرز و سپس ناظم گنجاپور شد و سال بعد با آویختن کفشها در سی سالگی , بعنوان سرمربی بر نیمکت باشگاه محبوب و پرستاره باشگاه شاهین ( شهباز ) نشست .... اما مصدومیت ها و محرومیتهای نا بهنگام چند ستاره ی شهباز , آنها را از صدر جدول دور نمود .
آخرین دوره جام تخت جمشید و با آمدن مربی خارجی ( فرانس فان بالکوم ) او بار دیگر بعنوان کمک مربی , روی نیمکت شهباز نشست و در حالیکه شهباز تا هفته سیزدهم صدرنشین رقابتها بود , مسابقات نیمه کاره رها شد .........
پس از انقلاب اسلامی , ایرج سلیمانی ابتدا مدتی از فوتبال دور شد و سپس تابستان ۱۳۵۸ هدایت تیم منتخب لرستان را , جهت رقابتهای استانی قهرمانی ایران در دست گرفت و موفق شد با تعدادی جوان مستعد و اینده دار , تیمش را در جایگاه سوم ایران قرار دهد .... آنها با پیروزی برابر تبریز در بازی رده بندی صاحب مدال برنز تورنمنت شدند تا از سوی فدراسیون بپاس ارائه بازیهای درخشان , عازم تورنمنت بین المللی داکا ( کاپ مطلای آقا خان ) شوند ... تورنمنتی که نخستین سفر برون مرزی یک تیم فوتبال , از استان لرستان بود .
پیروزی های ابتدایی و سرانجام ایستادن در رتبه پنجم , ماحصل تلاش شاگردان زنده یاد ایرج سلیمانی از نخستین حضور بین المللی بود که نقطه اوج آن پیروزی در بازی سوم , برابر تیم قهرمان باشگاههای میزبان ( بنگلادش ) می باشد .....
* تمرین منتخب لرستان - مهر ماه ۱۳۵۸ .................. دامنه فعالیتهای زنده یاد ایرج سلیمانی , تنها به باشگاههای پرسپولیس و شهباز محدود نشد ...... فوتبال لرستان , دغدغه همیشگی اش بود و سالها در جهت اموزش و ارتقاء سطح فوتبال جوانان و باشگاههای آن کوشش نمود .
-------------------------------------------------------------------
* گالری تصاویر ........
* مهراب شاهرخی و ایرج سلیمانی در کنار دوستان اهوازی خود ..... ( منبع تصویر حمود اصلاحی )