A+ R A-

تبلیغات

رجیران

مطالب

جرج بست

George Best

 

 

 ..... سرانجام به آنچه که سالها آرزویم بود رسیده بودم ... فینال باشگاههای اروپا ...  حاصل اما در پایان وقت قانونی , یک بر یک مساوی بود و بچه هایم خسته و از رمق افتاده روی چمن ویمبلی ولو شدند . چند دقیقه ی دیگر نبرد جریان میگرفت . از فرصت سود بردم و ابتدا , بر اعصاب خویش تسلط یافتم . در مسیر اشکهایم را پاک کردم و هنگامیکه به میان آنان رسیدم با هر زحمتی بود لبخند زدم و گفتم :

 هیچ چیز تغییر نکرده  ما هنوز در آغاز مسابقه هستیم پس تمام آن نصایحی را که پیش از مسابقه گفته بودم در این لحظه نیز به قوت خود باقی است . همان یارگیری ها , همان جایگیری ها و بخصوص همان تسلط بر میانه میدان . تنها چیزی که در این لحظه تفاوت کرده است قدرت بدنی ماست که آن هم از لحاظ کلی بی تاثیر است چرا که حریف نیز صاحب شرایطی همانند ما است . اما شاید رقیبمان به این مسئله توجه نکند پس شما متوجه این موضوع باشید و بدانید که برای استفاده از آن و رسیدن به پیروزی تنها باید بر میانه میدان مسلط شوید چرا که این تسلط , راه را بر ضعف بدنی می بندد و در مقابل حریف را که خسته است , بیشتر به دویدن وا میدارد و بیشتر خسته می سازد پس دقت کنید و با تمام وجود بکوشید تا این میانه میدان لعنتی را تصاحب کنید .

 

 بازی آغاز شد با وجود آنکه وقت کوتاه بود بازیکنان من با دقت تمام و مو به مو نصایح مرا بکار بستند و از همان ابتدا تمام تلاش و دقت خود را صرف تسلط بر میانه میدان کردند . هنگامی که بسوی میدان رفتند تا بازی در وقت اضافه جریان یابد بشدت نگران بودم که مبادا رقص غول یا پرواز فرشته بار دیگر تمام امیدهای ما را نابود سازد ...

 اما حادثه بسیار زودتر از آنچه که تصور میرفت روی داد . چه فقط دو دقیقه از وقت اضافی گذشته بود که دروازه بان ما ( الکس استپنی ) توپرا بلند برای برایان کید فرستاد . این توپ بیش از نیمی از زمین را پیمود تا بالای سر برایان رسید و او با مهارت کامل به هوا جهید آن را با سر برای جرج بست فرستاد و من هنوز در نهایت وضوح و روشنی میتوانم ببینم جورج را که با چه مهارتی از میان حریفان میگذرد و حتی دروازه بان سخت کوش و پرتوان پرتغالی را پشت سر می نهد و توپ را در نهایت ارامش و طمانینه درون دروازه بنفیکا جای میدهد ..... اینها درست زمانی اتفاق افتاد که من تازه روی نیمکت نشسته بودم . هر انچه که من بخواهم ان را یک اتفاق خوب یا حادثه قلمداد کنم , باز هم نمیتوانم از عظمت خیره کننده جرجی  در آن لحظه ی حساس و سرنوشت ساز به آسانی عبور کنم . او با این حرکت زیبا  جام را برایمان به ارمغان اورد چرا که پس از ان وضعیت  بیکباره تغییر کرد و ما دوبار دیگر  دروازه بنفیکا را گشودیم . او جرجی بزرگ می باشد و من همواره افتخار میکنم که روزی شاگردم بوده است .     

 

                            نوشته سر مت بوسبی ( سرمربی تاریخساز منچستر یونایتد ) ژانویه ۱۹۷۴