A+ R A-

تبلیغات

رجیران

ابراهیم آشتیانی

ابراهیم آشتیانی

 

بهترین بک راست تاریخ ایران

کاپیتان محبوب پرسپولیس

زنده یاد " ابراهیم آشتیانی " عزیز .....

=============

 

زمستان ۱۳۷۱ , ماهنامه وزین تماشاگران با چهره درخشان فوتبال ایران " ابراهیم آشتیانی " عزیز به گفتگو مینشیند تا  او , سرگذشت دوران فوتبال اش را از ابتدا تا به انتها و  برایمان شرح دهد . نادر داودی ( مدیر مسئول ماهنامه تماشاگران ) با دقت نظر فراوان نسبت به مقوله تاریخ  , بخشهایی از برگهای فوتبال معاصر را اینچنین , برایمان به یادگار باقی نهاده است که براستی جای قدردانی فراوان دارد . 

 

 

 

 

 * بخش اولسایه به سایه با  کامبیز جمالی

 

ابراهیم آشتیانی ۱۰ آذر ۱۳۲۵ در جنوب شهر تهران بدنیا آمد . پنج برادر بودند و دوخواهر در یک خانواده شلوغ . او از هفت سالگی که به تیم فوتبال محله پیوست تا ۲۴ سالگی در شمار یاران ثابت تیم ملی قرار گرفت و تا اکنون که به عنوان مربی در باشگاه های تهران و مدرس فوتبال در دانشکده تربیت بدنی در خدمت فوتبال ایران است , نا گفته های بسیار دارد .

 فوتبال را از هفت سالگی در تیم محلی " پرستو " شروع کردم . دوره متوسطه را در دبیرستان الهی گذراندم . دبیرستانمان در محله نازی آباد بود و تیم خوبی داشتیم که دارای چند بازیکن باشگاهی بود . در ان زمان به بازیهای باشگاهی خیلی اهمیت می دادند و مسابقات نیز بسیار جدی برگزار میشد . بازیکنان خوب باشگاهی نیز در آموزشگاه ها بازی میکردند . اگر بازیکنی در تیم آموزشگاه ها انتخاب میشد , حتما بازیکن خوبی بود . تیم دبیرستان الهی که من در آن بازی میکردم  , یکی از بهترین تیمهای آموزشگاهی بود .

 البته در کنار فوتبال به ورزش کشتی و والیبال نیز می پرداختم . کشتی از نظر بدن سازی کمک شایانی به من کرد .در ان زمان فوتبال محلات زیر بنای فوتبال کشور بود و پیوسته در محلات , مسابقات منظمی بر قرار بود . در فوتبال محلات  تیمها از نظر سن طبقه بندی میشدند بنابر این , بچه ها با انگیزه بیشتری بازی میکردند .  در اغلب محلات تهران مسابقات و جامهای متعدد  برقرار بود و بزرگتر ها نیز ما را حمایت میکردند . به این دلایل آن روزها ,  فوتبال محلی تهران رونق خاصی داشت .

 

ابراهیم آشتیانی

* ابراهیم آشتیانی عزیز ( سومی از راست ) تحصیل در دبیرستان الهی ( متوسطه )  زمین دانش سرا -  بهار ۱۳۴۰

================================

  در ۱۳ سالگی به تیم بوستان در محله نازی آباد که تیم دسته دومی بود ,  رفتم و تمرینات را زیر نظر آقای " فرامرزی " آغاز کردم . یکسال در این تیم بازی کردم . تیم بوستان ترکیبی از بازیکنان جوان , نوجوان و مسن داشت که بعضی از انها , دوران فوتبالشان تمام شده بود . بوستان اولین تیم باشگاهی من بود که بصورت جدی در ان بازی کردم .این تیم در دسته سوم باشگاه های تهران بازی میکرد . از آن تیم , دو سه نفری تا دسته اول نیز بالا آمدند . آن موقع من خیلی محکم و با حرارات بازی میکردم و در بازی ها بسیار شجاعانه و بی باک بودم و مربی ام نیز روی این مسئله خیلی تکیه میکرد . در یکی از بازیهای حساس مامور مهار یکی از بازیکنان خوب حریف شدم . تقریبا ۹۰ دقیقه پا به پای او دویدم . در دقیقه ۹۰ روی توپی با این بازیکن قاطی کردم که از بخت بد من , بصورت اتفاقی توپ به پای من خورد و وارد دروازه خودمان شد . این تنها گلی است که در تمام طول عمرم به تیم خودمان زده ام .

 در سن ۱۴ سالگی ( بمدت دو سال ) در تیم " پولاد " بازی کردم . پولاد در واقع تیم امید باشگاه شاهین بود و اکثر بازیکنانش , بازیکن جوانان و امید بودند . مربی ان مهندس پزشکی بود که یکی از معلمان خوب و تحصیلکرده بود و به بچه ها چه از نظر درس و مدرسه و چه از نظر ورزش فوتبال  خیلی خوب رسیدگی میکرد در مقابل ,  بچه ها نیز بسیار با علاقه در تمرینات حاضر میشدند . 

 در ان سال تیم پولاد در دسته یک باشگاه های تهران بازی میکرد . یادم هست که با تیم تهرانجوان که در ان سال یکی از بهترین تیمها بود و سه یا چهار بازیکن ملیپوش داشت بازی داشتیم و موفق شدیم این تیم را شکست بدهیم . با تیم تاج هم یک بازی داشتیم . این تیم هم سه یا چهار بازیکن ملیپوش داشت  که با ان یک بر یک مساوی شدیم . تیم پولاد از هر نظر , بویژه کار تیمی بسیار خوب و هماهنگ بود .

 

ابراهیم آشتیانی

* ابرهیم آشتیانی عزیز , زمین خاکی و فوتبال محلی با توپ های سنگین و خاطره انگیز سیمپلس ........ تابستان ۱۳۴۳

آنان که زمین خاکی و لذت فوتبال محلی رو تجربه کرده اند , خوب میدانند که هیچ چیز توان برابری با ان را ندارد !!! ... 

================================= 

 

  در بازی با تیم تاج " کامبیز جمالی " که آن روزها یکی از بهترین بازیکنان ایران بود ,  رهبری تیم خود را در داخل زمین بر عهده داشت . مربی ما هم به من ماموریت داده بود تا سایه به سایه با او حرکت کنم . من آن وقت , تقریبا ۱۶ ساله بودم و در طول ۹۰ دقیقه توانستم اورا بخوبی مهار کنم . بنا بر این قدرت تیمشان تا حد بسیار پایین امد .

 

                 پایان بخش اول  ...........