محراب شاهرخی و ایرج سلیمانی

محراب شاهرخی* زنده یادها محراب شاهرخی و ایرج سلیمانی ................... استادیوم آزادی - تیرماه ۱۳۵۲

==========================

 

 فرزندان خطه ی زرخیز خوزستان , دو ستاره تابناک آسمان فوتبال ایران و پیراهن طرح آرسنال سال ۵۲ سرخپوشان ... آنها از نخستین روزهای قرار گرفتن در مسیر شهرت و محبوبیت , چنین میگویند 

 

محراب شاهرخی :

تازه رفته بودم دبیرستان ... یک روز تو کوچه منتظر ناظی و اکبر ( ناظم گنجاپور و اکبر افتخاری ) بودم که آقا امیر ما ( امیر نعمت پور ) از راه رسید خدا حفظش کنه ... پدر فوتبال اهوازه .... پدر همه ی ماست ....

 آقا امیر پرسید ... محراب اینجا چیکار میکنی ؟ 

- گفتم منتظر بچه ها هستم . میخواهیم بریم فوتبال ...

سپس گفت :

- امروز همه با هم میریم . 

ناظی و اکبر اونموقع عضو تیم کلوپ شنا بودن اما من , هیچی .... خلاصه اون روز آقا امیر ما را برد زمین دبیرستان شاهپور که اونجا تمرین کنیم و فوتبال کنیم . کفش نداشتم اما روم نمیشد که بگم . منصور برادر آقا امیر متوجه قضیه شد و کفش خودش رو  به من قرض داد . 

 اون روز خیلی خوب کار کردم ........  آخر کار آقا امیر منو کشید کنار و گفت :

- محراب  اگه خوب  به حرفهای من گوش بدی و هر چی میگم انجام بدی از همه اینها بهتر میشی ...

 

 

ایرج سلیمانی :

در مدرسه با بزرگترها , فوتبال بازی میکردم  ... در دبیرستان فارابی آغاجاری  عضو تیم منتخب دبیرستان شدم .. تابستان سال ۴۰ - ۴۱ خانواده ی ما سفری به مسجد سلیمان کرد . در مسجد سلیمان , جوانی بنام اسماعیل بختیار وند در همسایگی ما زندگی میکرد که باعث معرفی من به باشگاه شاهین این شهر شد . اکنون بیش از سی سال است که از او خبر ندارم .

 با آنکه بیش از پانزده سال نداشتم , داریوش افلاکی از بازی من خوشش آمد و با خانوادهام صحبت کرد تا از آغاجاری به مسجد سلیمان بیایم . این برای من یک تجربه ی تازه بود چراکه مسجد سلیمان از آغا جاری بزرگتر بود و در آن باشگاههایی مثل شاهین , دارایی , تاج .... فعالیت داشتند . خیلی زود عضو تیم بزرگسالان شاهین شدم و به واسطه ی زنده یاد علی دانایی فرد برای تیم آموزشگاههای مسجد سلیمان انتخاب شدم . خدا رحمت کنه علی دانایی فرد را .. او قبلا  مربی تاج بود . آن روزها گفته میشد که روزی  سلیمانی , جای کامبیز جمالی را در فوتبال ایران خواهد گرفت .